آه، «همه آنچه را که بهمثابه نور تصور میکنیم»، چراغی درخشان در سینمای مدرن که یک چیز را ثابت میکند: اگر موسیقی پسزمینه را حذف کنید، دیالوگهای درگیرکننده را کنار بگذارید و بهجای احساسات واقعی، نماهای طولانی از هیچ ارائه دهید، منتقدان آن را «هنر» خواهند نامید. واقعاً کلاه از سر برمیداریم برای کارگردانی که ملال را با چنین دقتی بازتعریف کرده است.
داستان؟ اوه، صبر کنید _ داستانی هم وجود دارد؟ در جایی میان هوای آلودۀ بمبئی، قرار است با سه زن که زندگیشان را به کسلکنندهترین شکل ممکن سپری میکنند، ارتباط برقرار کنیم. نه درامیهست، نه تنشی، فقط رژهای بیپایان از نگاههای پوچ، سکوتهای معذب و مالیخولیای وجودی. مثل این است که دو ساعت به دیواری خیره شوید، با این تفاوت که دیوار گهگاه چیزی زیرلب دربارۀ شکنندگی زندگی زمزمه میکند.
و بیایید دربارۀ «طراحی صدا» صحبت کنیم. یا بهتر بگویم، نبود آن. اگر تابهحال کنجکاو بودید که تماشای فیلمیبدون حتی یک قطعه موسیقی انگیزشی، تنشزا یا حداقل اندکی جذاب چه حسی دارد _ تبریک میگویم، این فیلم دقیقاً همان را به شما ارائه میدهد. ظاهراً سکوت، سمفونیِ جدید است. چه نیازی به موسیقی است وقتی میتوانیم از آوای دلنشین... قدمها و پنکههای سقفی لذت ببریم؟
ریتم فیلم شاهکاری از یکنواختی است. زمان کِش میآید، کش میآید و تقریباً متوقف میشود. یک آزمون استقامت تمامعیار. هر صحنه، آرام و کشدار، تماشاگر را به چالش بیدار ماندن میکشاند. وقتی تیتراژ پایانی بالا میآید، احساس پیروزی ندارید، احساس رهایی میکنید.
و بااینحال، این فیلم در حال درو کردن نامزدیهای جوایز مختلف است. ظاهراً هیئتهای داوری علاقۀ خاصی به فیلمهایی دارند که محتوای واقعی را با تظاهر زیباییشناختی جایگزین میکنند. این افراد دقیقاً چه کسانی هستند؟ و مهمتر از آن، چه چیزی مصرف میکنند؟ چون نامزدی «همه آنچه را که بهمثابه نور تصور میکنیم» بیشتر به یک شوخی عملی شباهت دارد _ برای ما که فکر میکردیم سینما قرار است، نمیدانم، سرگرمکننده باشد؟
به آنهایی که این فیلم را «کاوشی لطیف در باب شرایط انسانی» یا «شعری تصویری بر پردۀ سینما» مینامند _ آفرین، خودتان را دستکم نگیرید. پادشاه حقیقتاً برهنه است، اما شما همه را قانع کردهاید که لباس فاخر به تن دارد.
در نهایت، اگر به دنبال بدترین فیلم سال _ یا شاید حتی دهه _ هستید، این همان است. بیروح، بیهیجان و بهطرز دردناکی خستهکننده، «همه آنچه را که بهمثابه نور تصور میکنیم» فقط یک فیلم نیست؛ آزمونی برای تابآوری روح انسان است. شگفتانگیز. حقیقتاً، فوقالعاده شگفتانگیز.
نویسنده:
Kranthi Kumar